رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم همیشه پیش پای فاطمه سلام الله علیها برمیخاست، او را میبوسید و دست او را گرفته در جای خود مینشانید.
( بحار الانوار، ج 37، ص71)
روزی پیامبر از فضایل علی برای منصورهی آسمانیان و فاطمه زمینیان سخن میفرمود. پس در پاسخ چنین شنید:
سوگند به خدایی که تو را به رسالت برای امت برگزید و تو را هدایت نمود و مردم را توسط تو هدایت کرد تا زندهام همواره به ارزشهای علی اعتراف خواهم کرد.
( بحار الانوار، ج 43، ص38)
فاطمه سلام الله علیها در بطن مادر آرمیده بود. چون خدیجه دلتنگ و مضطرب میگشت با نوایی آرام همچون امواج دریا، ساحل وجود مادر را نوازش میداد و او را به سوی پروردگار میخواند و میفرمود:
یا اماه لاتحزنی و لاترهبی فأنّ الله مع ابی
ای مادر! اندوهگین و مضطرب مباش چرا که پروردگار یاور پدرم رسول الله است.
(الروض الفائق)
امام کاظم علیه السلام فرمود: چون رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرا رسید، ایشان انصار را فراخواندند و فرمودند: ای گروه انصار، زمان جدایی فرا رسید. اگاه باشید و بدانید که در خانه فاطمه در خانه من و خانه فاطمه خانه من است. کسی که حرمت خانه فاطمه را هتک نماید، حجاب خدا را هتک نموده است.
( بحار الانوار، ج 22، ص476)
تابوت را ز خانه ی زهرا که می برد؟
تابوت را ز خانه ی زهرا که می برد؟
از بیت جبرئیل صفا را که می برد؟
مولا که سر نهاده به دیوار،بی قرار
خونابه را ز پهلوی زهرا که می برد؟
جز دختری که مات دعاهای مادر است
سجاده را به خلوت شبها که می برد؟